و ثانیه ای ...
آن زمان رفت و دیگر نیامد
و دیگر هیچکدام آن زمان ها نخواهند آمد
هیچکدام.
در مسیر به خانه آمدن
به جست و جویش تمام گوشه ها را می بویم
گویی شبحی بود که آمد و رفت
و... رفت.
بی هیچ انگیزه ای گویی
و باز مثل همیشه نگاهی از دست رفت
و باز حرفی نا گفته از دست رفت
حسرت ...
چقدر کؤدنم من
کؤدن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر